دیروز که چهارشنبه بود ما رفته بودیم راه آهن قم بدرقه. قطار دیر اومد ما هم فوتبال امید را تو راه آهن دیدیم. بعد هم رضازاده وزنه برداری کرد طلا گرفت. من به مامانم گفتم برای عکس هام مثل دایی ام توضیح بنویسه. ببخشید موهام مرتب نیست کلاه خلبانی داشتم بعد که برداشتمش نذاشتم مامان موهام را مرتب کنه. لباس هام هم خلبانیه. عکس ها را ببینید اگر خوشتون اومد برام صلوات بفرستید. بقیه عکس ها را ببینید خوششال بشید...
قطار هنوز نیومده مردم دارن فوتبال میبینن. منم با خودکار چهار رنگ نقاشی می کشم. اگر گفتید این آقا که پهلوم نشسته کیه به شما جایزه میدم.
همه مردم حتی کارگرها حواسشون به بازی فوتبال ایران و هند ه.
بالاخره قطار اومد
مردم رضا زاده را خیلی دوست دارند.
رضا زاده اینجوری وزنه را میگیره بلند میکنه!
رضا زاده اول یه ضرب قهرمان شد من خیلی خوششال شدم.
وقتی می خواست دوباره وزنه برداری کنه من شجاع بودم رفتم اون بالا وایسادم.
آفرین رضا زاده که قهرمان شدی! آفرین! آفرین! آفرین!
ما قهرمان شدیم. من هم مثل دایی ام میگم: ایرانی ام، بسیجی ام، به سرزمین ام عشق می ورزم.